دیونمایی از پدر رویه فیلمسازان ایرانی/ تزریق یأس و احساس فلاکت به اسم سینمای اجتماعی + فیلم
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۹۶۷۶۵
ترویج احساس فلاکت به اسم سینمای اجتماعی در ایران، حمله به شخصیت پدر در سریال و فیلمهای ایرانی، به همریختگی و اعواج در سینما و ...از جمله مباحث مطرح شده در میزگرد بررسی تأثیر فضای مجازی و سینما در اقدام به خودکشی است. ۱۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۹ اجتماعی خانواده و جوانان حوادث نظرات - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا؛ "خودکشی" موضوعی است که هر از چندی در رسانهها پررنگ میشود و گاهی تیتر یک صفحات حوادث برخی رسانهها و جراید را به خود اختصاص میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال 1396 بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، 4627 بر اثر خودکشی جان باختند که این آمار نسبت به سال 95 افزایش پنج درصدی را نشان میدهد؛ از این تعداد 3262 مورد مربوط به مردان و 1365 مورد مربوط به زنان بوده است.
اقدام به خودکشی تحت تاثیر عوامل مختلفی است که این عوامل، دست به دست هم، فرد را به سمت خودکشی سوق میدهد؛ رسانهها و فضای مجازی یکی از این عواملی است که در چند سال اخیر بیشتر از گذشته اثر خود را در اقدام به خودکشی در بین نوجوان و جوانان نشان داده و این رسانه و فضای مجازی بود که در برخی خودکشیها نقش نخست را ایفا کرده است.
چندی پیش بود که خودکشی دختر 9 ساله خبرساز شد، این دخترک پس از دیدن یک فیلم بالیوودی و به تأسی از آن به فرض اینکه پس از خودکشی، امکان بازگشت به زندگی وجود دارد، دست به خودکشی زد اما دیگر بازگشتی برای این دختر معصوم 9 ساله در کار نبود ...
در سال 1390 نیز پسر سیزده سالهای پس از تماشای یک سریال خودکشی کرد و از دنیا رفت.
به همین بهانه و با هدف بررسی تأثیر رسانهها و فضای مجازی در اقدام به خودکشی، در قالب میزگردی در باشگاه خبرنگاران تسنیم میزبان دکتر امیرمحمود حریرچی؛ استاد دانشگاه و جامعهشناس، دکتر یاسر مدنی؛ روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و سید محمد حسینی؛ منتقد سینما و مدیر مرکز متن حوزه هنری بودیم.
بخش نخست این میزگرد با عنوان "ارتباط معنادار سطح "سواد رسانهای" افراد با پدیده خودکشی/ ضربات اجتماعی فضای مجازی یله و رها" منتشر شد؛ در ادامه بخش دوم این میزگرد تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: اگر مراودات مخاطب و تولیدکنندگان محتوا را با تئوری فرستنده و گیرنده بررسی کنیم، پیش از این در دهههای گذشته میتوانستیم قائل به محدود کردن فرستنده باشیم اما در دنیای معاصر این امکان وجود ندارد بنابراین در کنار تولیدات محتوایی بدون منبع، سینمای هالیوود نیز تولید محتوای خود را دارد اما تمام این تولیدات به بازنمایی سوپرقهرمانها، محدود نشده و بر تحکیم بنیان خانواده نیز متمرکز است اما متأسفانه این روش در کشور و تولیدات بومی ما دیده نمیشود، چرا تولیدات محتوای ما ارتباطی با مفاهیم انسانی مبانی اخلاقی جامعه ندارد؟
استاد حسینی: ابتدا باید موضع خود را به عنوان کسی که به فضای اجتماعی مینگرد، روشن کرده و سپس پاسخ دهم؛ اگر بخواهیم نگاهی گذرا به تاریخ داشته باشیم، "عطار" را یکی از موفقترین افراد در حوزه نگاه به وضعیت اجتماعی به لحاظ هنرمندی میدانم؛ عطار در بدترین حیاط اجتماعی ایران (حمله مغول) به دنیا آمده است؛ عطار در این جامعه چقدر میتوانسته پشت سر هم فیلمی مانند ابد و یک روز را تماشا کند؛ وی به عنوان هنرمند مینگریست که جامعه به چه چیزی نیاز دارد و نه اینکه مبتلا به چه مسئلهای است.
اینکه داد بزند در جامعه تجاوز و دروغ وجود دارد و سخنان وی تبدیل به سلسه فیلمهایی درباره تجاوز، دروغ و ... شود، مدنظر وی نبوده، عطار در آن زمان به این پی برد که جامعه به موضوع همیت و گردهمآیی نیاز دارد لذا داستان ابنسینا (رسالتالطیر) را به صورتی زیبا تبدیل به منطقالطیر کرد و در گام دوم به این پی برد که جامعه نیاز به تذکر دارد و میتوان خوبیها را نیز به معرض دید قرار داد.
اکنون در جامعه پشت سر هم، ابد و یک روز و سینمای فلاکت را به اسم سینمای اجتماعی ترویج میکنیم، افرادی که اسم خود را اجتماعی میگذارند هرگز یک صفحه مطالعه جدی در فضای جامعهشناسی ایرانی نداشتند و یک بار نیز نزد متفکر جامعهشناس ایرانی نرفتند تا نیازهای جامعه را بسنجند لذا دردهای جامعه فرانسه، برای آقای میرکریمی درد میشود.
اگر به غرب نگاه کنیم، متوجه میشویم از زمانیکه مصلحان رسانه غربی مانند "مارشال مک لوهان"، "نیل پست من" و.. مقالات متعددی درباره فروپاشی جامعه غربی نوشتند، فیلمهای زیادی درباره تفسیر این فضا ساخته شد و گفتند در جامعه غربی امروز تنها فصل مشترک بین آدمهای یک خانواده فقط سقف بالای سرشان است! اقیانوسهای متعددی از رسانهها بین اعضای خانواده فاصله انداخته، هر کدام از اعضا در جرایز خود زندگی میکنند و فقط خود را میبینند.
در این انظارههای متعدد، فیلمهایی در اعتراض به این فضا مانند "زیبای امریکایی" ساخته شد که در واقع خانواده چهار نفرهای را به تصویر میکشید که همین بلای رسانهای به سرشان آمده بود سپس آرامآرام سراغ فیلمهایی که به خود رسانه میپرداخت، رفتند.
خودکشی همزمان زن و شوهر جوان/ تقلای بیفایده زن جوان پس از پشیمانی از خودکشیپس از این مرحله متوجه شدند باید روند را عوض کنند و با تعریف انگارههای جدید قهرمانهای فردی را به جمع تبدیل کردند و دوباره دعوت به درکنار هم بودن کردند؛ به طور مثال در فیلم آخر اسپیلبرگ "Ready Player One" فردی به تنهایی در آواتار خود زندگی میکند اما در نهایت با تبدیل شدن به تیم، موفق میشود.
اما در جامعه ما چیزی جز به همریختگی و اعوجاج از سینما، رسانه و کنشهای اجتماعی دریافت نمیکنیم و به نظر میرسد که مردم در این جامعه هیچ تئوری ندارند، جامعهای که دینمدار باشد، هرگز به بنبست نمیرسد.
نباید این شود که در یک خانواده به خاطر تلفنهمراه از یکدیگر فاصله بگیریم و باهم ارتباط برقرار نکنیم اما چه بخواهیم و چه نخواهیم در دنیایی زندگی میکنیم که ظاهراً بخش مجازی آن تبدیل به بخش واقعی میشود و افراد در آواتار خود زندگی میکنند، باید با این نسل چه کرد؟ به نظرم باید برگردیم به اینکه نسخه سینما، تلویزیون و اثر سینمایی چگونه باشد که اثر مطلوب بگذرد.
تسنیم: نوع تعامل با هنرمندان بیهنر چگونه باید باشد؟ به هر حال در فضا امروز سینما و برخی رسانههای ما، این افراد صحنهگردان شدند و با ترسیم فضای یأس و ناامیدی، باعث میشوند که نسل جوان امروز بسیاری از داشتههای خود را نبیند و دائم در ویرانهای خودساخته به سر ببرد!
استاد حسینی: زمانیکه به ساحت سینما متعرض شوید و بپرسیم به طور مثال چرا فیلمهایی مانند "هیس دخترها فریاد نمیزنند"، ابد و یک روز، لاک قرمز، مالاریا، لاتاری و... ساخته شده است، میگویند در این فیلمها آسیب اجتماعی به تصویر کشیده شده است!
تصور کنید در بین این اتفاقات، جشنوارهای برگزار میشود و شما 10 فیلم مشاهده میکنید که شخصیت "پدر" در این فیلمها عوضیترین شخصیت میشود و زمانیکه از سازندگان آنها سؤال شود میگویند جامعه را به تصویر کشیدهاند در صورتی که اساساً هنرمند در اصابت با عناصر متکثر با واقعیت که در فراروی وی وجود دارد، مسائلی را مشاهده میکند که در دلش تعلق خاطر به آنها دارد؛ جامعه را آینهگی نکرده و درون خود را آینهگی میکند! این دروغ بزرگ سینما است که میگوید من آینه جامعه هستم و این دروغ در سینمای ایران به شدت تکرار میشود.
در سینمای امریکا از فیلم جنگی مانند "نجات سرباز رایان" گرفته تا فیلمی مانند "تکتیرانداز"، "پدر" خط قرمز است؛ در سینمای امریکا اعلام نمیکنند فیلمساز نمیتواند فیلمهای با تصاویر مستهجن بسازد اما میگویند پدر، قرمز است و مطلقاً اجازه نمیدهند کسی راجع به پدر آمریکایی بدگویی کند اما در کشور نسبت به رکن خانواده (پدر) حملهور میشوند.
تسنیم: آیا در حمله به رکن خانواده (پدر) در فیملهای ایرانی تعمد وجود دارد؟
استاد حسینی: این موضوع نمیتواند اتفاقی باشد؛ شاهدیم در 34 دوره جشنوراه فیلم فجر، این وجه مشترک (حمله به شخصیت پدر) وجود دارد و در جشنوارههای اخیر، تغیان علیه پدر جدیتر به تصویر کشیده و پدر تبدیل به موجود بیعشق بیمنطق تبدیل میشود!!
به طور مثال در فیلم "مالاریا"، فرزند به دلیل شخصیت پلید نشان داده شده از پدر، خودکشی میکند یا در فیلم "دختر"، پدر در سراسر فیلم بد است به این خاطر که به دخترش میگوید چرا بدون اجازه از خانه خارج شده و چند صد کیلومتر آنطرفتر به تهران رفته است و در نهایت بیننده، "پدر" را محکوم میکند.
در تلویزوین نیز ساخته شدن فصل جدید سریال "ستایش" یکی بدترین خبرهای جانکاه برای من بود که در چند وقت اخیر شنیدم؛ اشکال این پدر (پدربزرگ) در این سریال چیست؟ کل گناهی که به این پدر میتوان گرفت، شغل وی (کار در ترهبار) است و میگوید میخواهم نوهام کنار من بزرگ شود؟ کجای این موضوع مشکل دارد که چندین فصل از آن سریال ساخته میشود؟
"ستایشزدگی" در سینما و تلویزیون ما به خیانت بزرگی دامن میزند که در نهایت به فردیت و خودکشی تبدیل میشود.
تسنیم: چه بخشی و قوهعاقلهای در حاکمیت ما باید نسبت به این موضوع شناخت و تحلیل داشته باشد و با شناسایی چنین خطرات پنهانی، جلوی آن را سد کند؟
استاد حسینی: فضا بسیار از این موضوع رهاتر است! به طور مثال در هر سه فیلم ارزشی "یک حبه قند"، "حوض نقاشی" و "بوسیدن روی ماه"، یک کارکتر ثابت وجود دارد؛ این کارکتر دختری نوجوان است که با تلفنهمراه بزرگ خود مستمراً در حال فعالیت است و القا میکند که پشت تلفنهمراه چه فردی وجود دارد و هر سه این شخصیتها هیچ کارکرد ارگانیکی در داستان ندارند و با حذف آنها هیچ اتفاقی در داستان روی نمیدهد.
در سینما چه میگوییم؟ اصلاً دنبال این نیستم که بگویم صرفاً سینمای شِبه اجتماعی (سینمای فلاکت) مشکل دارد بلکه در سینمای به ظاهر ارزشی که قرار است ارزشهای جامعه ما را بیان کند، اصلیترین ارزش (ارزشهای جامعه) مغفول مانده است.
باید جریان مستقیم و رسانههایی مانند تسنیم این موضوعات را بیان کنند؛ نهادهای فرهنگی بیشتر از اینکه دنبال شکلگیری معنا باشند، پلیس فرآیند و به دنبال این هستند که سازندگان یک اثر هنری در فرآیند شکلگیری آن دچار خطایی نشوند، سیاسیون نیز گدای برآیند هستند و میگویند آن اثر هنری به نفع حزب و گروه آنها است یا خیر و هیچکس به تأثیرگذاری اثر هنری دقت نمیکند و برای همین اعوجاج عجیبی با عنوان "سینمای اجتماعی" در کشورمان شکل میگیرد.
اگر بگوییم امروز با هشدار دادن میتوان جلوی خودکشیهای تحت تأثیر از رسانه را گرفت، این ادعای غلطی است؛ معتقدم باید تجدیدنظر کلی درباره دادن اختیار رسانه دست آدمهایی کنیم که میخواهند بر رسانه مدیریت کنند.
تسنیم: در این وضعیت که ترسیم کردید، هیچ وقت مقصران بروز آن مشخص نمیشود و کسی به سینماگری که این فضای سیاه و فجایع بعدی اجتماعی آن را رقم زده، خرده نمیگیرد!
استاد حسینی: زمانیکه نگاه تیره و تاریک به نداشتنها در اجتماعات شکل گیرد به طور مثال سینمای اجتماعی ما بیشتر ناظر به طبقات فرودست اجتماع و به طور مثال جنوب تهران است و هر چه سینمای امروز ما از آنجا تصویر میکند، بدبختی است، در حالیکه حین قدم زدن در کوچههای نداری همین جنوب شهرت تهران، نشاط زندگی را حس میکنید اما چطور است که سینماگر ما فقط بدبختی را میبیند!
قطعاً نمیتوان مقصران این فضا را شناسایی کرد و گفت تا چه میزان باعث طغیان خانوادهها میشوند و تلویزیون و سینما چه جنایتی را مرتکب میشود.
تلویزیون و سینما امروز ما، اجتماع را به خوب شدن تشویق نمیکند؛ دکتر حریرچی در همین جلسه گفتند که در آمریکا دیدند که مردم در حال مطالعه در مترو هستند، گمان میکنم آنچه در آمریکا شکل گرفته نه نظام آموزشی بلکه ساختاری بوده که به مردم القا کرده میتوانند از مطالعه لذت ببرند، ما نیز میتوانیم این موضوع را به فرزندان آموزش دهیم، معتقدم که مشکل ابتدا در آموزش و پرورش است، باید در آموزش و پرورش بازنگری جدی صورت گیرد.
اخیراً مطالعهای درباره دو اثر شاهکار "عامرخان" (بازگیر و فیلمساز هندی) داشتم، یکی از این فیلمها (دوست داشتن فرشتههای زمینی) باعث تحول نظام آموزشی هند در حوزه ابتدایی و دیگری (سه کله پوک) باعث تحول نظام آموزش عالی هند شده است.
سینما میتواند تأثیرگذاری آنچنانی داشته باشد که فردی را تا لبه پرتگاه بیخردی پیش ببرد و با گمان بتمن بودن، خودش را از لبه پنجره به پایین پرتاب میکند، همین سینما میتواند عقلای اجتماعی یک جامعه را پای میز بکشاند که ببیند جامعه در چه راهی قدم گذاشته است.
دکتر حریرچی: هر جامعه مصلحانی دارد که مردم آنها را باور دارند؛ به نظرم مصلحان جامعه ما در حال تلاش هستند تا کاسه کوزه را گردن مردم بشکنند.
اکنون برای تهیه یک فیلم نیاز به تهیه اسپانسر داریم، اکنون چه کسانی اسپانسر هستند؟ اسپانسر تعیین میکند که فیلمساز همه مسائل را گردن مردم اندازد و گرنه از فیمساز حمایت مالی نمیکند ...
(پایان بخش دوم)
انتهای پیام/
R1370/P/S2,18,1392,1417/CT2 واژه های کاربردی مرتبط سینمای جهان شبکه های اجتماعی فضای مجازیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: سینمای جهان شبکه های اجتماعی فضای مجازی سینمای جهان شبکه های اجتماعی فضای مجازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۹۶۷۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا اوضاع حجاب با اجرای طرح نور بهتر شده است؟
مدیرعامل بنیاد ملی عفاف و حجاب معتقد است: بدون بزرگنمایی، طرح نور جزء طرحهایی است که وضع حجاب را یک مقدار بهتر کرده است. همه ما هم با جامعه مواجهه داریم و طبیعتاً محاسن و معایب طرح نور را میتوانیم تا اندازهای مشاهده کنیم. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم طهورا نوروزی، مدیرعامل بنیاد ملی عفاف و حجاب در سومین نشست معاونین و مشاورین امور زنان و خانواده وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی به ارائه نظرات خود درباره اختلاف نظرهای به وجود آمده در موضوع عفاف و حجاب در جبهه داخلی پرداخت و نکاتی را در این زمینه یادآور شد. در ادامه بخشی از این سخنان را میخوانید.
لایحه عفاف و حجاب؛ نوع اجرا و اظهارنظرها
موضوع حجاب در یک سال اخیر دستاویز یک لایحه قانونی شد اما متأسفانه هنوز از سوی مجلس به تصویب نرسیده و مقاومتهایی در برابر تصویب این لایحه وجود دارد. در حال حاضر طرح نور توسط نیروی انتظامی در حال اجراست و طبیعتاً مثل همه طرحها یک سری محاسن دارد ولی ممکن است نارساییها و ایراداتی هم به این طرح وارد باشد.
اخیراً در حوزه رسانه دیدیم مبحثی مطرح شد که یکی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری ضمن یادآوری منویات رهبر انقلاب درباره حجاب از تذکر به برخی مسئولان به دلیل کارهای بیقاعده خبر داده بود. این کلام که در سطح رسانهها مطرح شد، راستی بود که درست گفته نشد. نمیتوانیم بگوییم حرف غیر صحیح است چون از سوی فرد معتبری بیان شد ولی آنچه مسلم هست این اظهار نظر روی اصل طرح نور نبوده بلکه درباره شیوه اجرای آن بوده است. اگر بگوییم این تذکر درباره اصل طرح است این حرف با آخرین صحبتهای حضرت آقا درباره قانونی بودن عفاف و حجاب و اینکه دشمن در موضوع حجاب برای ما چالش درست میکند، تناقض دارد.
ما دو گفتمان در رابطه با حجاب در سطح کشور داریم که هر دو منتسب به جریان انقلاب هستند و هر دو مخالف ناهنجاری و بدپوششی و کشف حجاب هستند و به حجاب قانونی اعتقاد دارند و معتقد به مقابله با بیحجابی هستند. اما تمام تفاوت این دو گفتمان روی بحث شیوه مبارزه با بیحجابی است؛ یک شیوه برخورد مردم با مردم است همین آمرینی که ما در سطح خیابانها میبینیم و از طرفی برخورد نیروی انتظامی با مردم است. خب یک عده به این شیوه نقد دارند و یک عده تأیید میکنند.
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
یک مدل دیگر هم با اصل برخورد موافق هستند ولی میگویند باید شیوه برخورد با بیحجابی مکانیزه شود چون واقعه 1401 و آن اتفاقات بدی که افتاد و ماهها شاهد آشوب و ناآرامی در کشور بودیم، بهانهای بود که دشمن از این برنامه ما گرفت. این در واقع یک حقیقتی است که وقتی یکبار این فضا برای ما در کشور ایجاد شده است دوباره چنین فضایی ایجاد نکنیم و بحث بیحجابی را از جرم به سمت تخلف اجتماعی ببریم و در این زمینه جریمههایی اعمال شود. این هم برخورد با بیحجابی است اما برخوردی است که مواجههای ندارد و چون مواجهه ندارد، طبیعتاً چالشهایش کمتر است.
تجربه ثابت کرده در هر طرحی که با انسان و تعدد و تنوع آدمها سر و کار داشته باشیم، هر قدر ما آموزش داشته باشیم و این آموزشها را فراگیر کنیم بالاخره یک خطایی دارد چون ظرفیت حوصله و طاقت انسان محدود است و ممکن است در یک نقطهای از تعادل خارج شود و اتفاقی بیفتد لذا گروه دوم معتقد به بحث مکانیزه شدن مقابله با بیحجابی و جریمه هستند.
تعارض گفتمانها در سطح رسانه و اثرگذاری بر سیاستها
متأسفانه اختلافات این دو گفتمان که هر دو دلسوز انقلاب هستند و به حجاب قانونی اعتقاد دارند و از کشف حجاب ناراحت هستند، در حال حاضر دستاویزی برای دشمنان شده است. در این حوزه دو آسیب داریم یکی تعارض این گفتمانها در سطح رسانه و دیگری اثرگذاری این گفتمانها در سیاستها. مثلاً ممکن است انقدر یک گفتمانی را بسط بدهیم که جلوی طرح نور گرفته شود یا ممکن است از طرف دیگر سقوط کنیم.
لذا خوب است که عرصه مطالبهگری در حوزه عفاف و حجاب را به سمت یکی کردن این دو گفتمان بیاوریم و در این موضوع همه با هم همفکر شویم. باید چالشهای هر روش را مورد بررسی دقیق قرار بدهیم. اگر بحث مکانیزه شدن مبارزه با بیحجابی مطرح است، بررسی کنیم که آسیبها و چالشهای این رویکرد چیست؟ آیا ما امکانات و تکنولوژی و زیرساختهای آن را داریم؟ یا آنطور که یک عده میگویند راه انداختن چنین بحثی برای این است که کلاً بحث مبارزه با حجاب منتفی شود؟ یا اگر برخورد مردم با مردم و مامور با مردم مطرح است این روش را چگونه میتوان با کمترین هزینه اجرا کرد؟
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!
جنگ حجاب، جنگ رسانه است
ضمن اینکه بدون بزرگنمایی، طرح نور جزء طرحهایی است که وضع حجاب را یک مقدار بهتر کرده است. همه ما هم به عنوان شخصیت حقوقی و هم شخصیت حقیقی با جامعه مواجهه داریم و طبیعتاً محاسن و معایب طرح نور را میتوانیم تا اندازهای ببینیم.
جاهایی بوده که طرح نور اجرا شده و مأمور، خیلی خوب بوده و اصلاً موردی هم نبوده است. جاهایی هم بوده که اشکالاتی در نحوه برخورد مأمور دیدیم و تذکر هم دادیم. هر کسی با توجه به ویژگی خودش ممکن است اشتباه و خطایی هم بکند. اما به فرموده مقام معظم رهبری چون دشمن در این موضوع با برنامه و نقشه وارد شده است ممکن است اگر اتفاقی هم نباشد، داستان و هجمه و موجی را علیه عفاف و حجاب ایجاد کند. لذا ما هم باید با برنامه و نقشه عمل کنیم.
نکته بعدی این است که در موضوع حجاب، فضا و زمین حرکت دشمن، فضای رسانه است. جنگ حجاب، جنگ رسانه است. دشمن در فضای مجازی مانور میدهد ولی بیشتر حرکتهای ما در فضای حقیقی است. مبارزه با ناهنجاری و کار فرهنگی ما در فضای حقیقی است لذا ما هر کاری در این جنگ روانی انجام بدهیم آنها ممکن است یک نقطه دیگری را هدف بگیرند. طرح نور کنار برود داستان دیگری جلو میآید.
محور مطالبهگری حجاب را روی بدنه مردمی و دستگاههای مؤثر ببریم
اما محور دوم مطالبهگری ما در موضوع حجاب باید این باشد که دستگاههای فرهنگی و اجتماعی را در این موضوع حساس کنیم. دستگاههای ما سهم بالایی در اجرای قانون دارند. ما باید محور مطالبهگری را روی دستگاه مؤثر ببریم.
امروز فقط نیروی انتظامی دارد به وظایف قانونی خود در حوزه حجاب عمل میکند و همه هم به او هجمه میبریم. بقیه دستگاهها مثلاً وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت ارشاد، دستگاههایی هستند که در فرهنگ عمومی تأثیر بسیاری دارند اما متأسفانه مدیریت فرهنگی در کشور ما بیشتر سلیقهای و بدون خلاقیت و تخصص محوری انجام میشود. نگاهی که فکر میکند کار فرهنگی و اجتماعی را میشود فقط با جلسه و کمیته پیش برد و از ظرفیتهای مردمی در فعالیتهای فرهنگی اجتماعی غفلت بزرگی میشود.
ما باید در عرصه فرهنگی و اجتماعی، گروههای مردمی و سمنها را شناسایی کنیم. این گروههای مردمی هم فعال و دغدغهمند هستند و هم دنبال نفع اقتصادی نیستند و میتوانند بخشی از این بار را به دوش بکشند. از ساختار رسمی نتیجه نمیگیریم پس بدنه غیر دولتی و دغدغهمند را شناسایی کنیم و بخشی از کارها را به آنها واگذار کنیم.
من در یکی از سفرهایم به استان مازندران دو سه مجموعه بسیار قوی مردمی دیدم که مطمئن هستم هیچ وزارتخانهای نمیتواند در تراز آنها کار کند و آنها هستند که باید به دنبال این گروهها حرکت کنند. میخواهم بگویم ظرفیتهای مردمی در کشور زیاد است.
در این سالها چون قرارگاههای فرهنگی اجتماعی تشکیل شده که هم سبقه اجتماعی و هم فرهنگی دارند، افراد بسیاری شناسایی شدند، موسسات تخصصی شدند، چرا ما از این ظرفیتها استفاده نمیکنیم؟ چرا از این ظرفیتها در آموزش و پرورش استفاده نمیکنیم؟ بنابراین حوزه مردمی حوزه مؤثر و مهمی است که باید روی آن متمرکز شویم.
انتهای پیام/